آرشآرش، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

پسر کوچولوی ناز من

این روزای نی نی جون

نی نی کوچولوی من درست از روز دوشنبه ٢٢ آبان ماه تونست بلاخره بعد از کلی تلاش از حالت سینه خیز به حالت چهاردست و پا حرکت بکنه و درست همین روز تونست که خودش بدون کمک از حالت خوابیده به نشسته تغییر حالت بده . . . هزار ماشاالله نی نی جونم داره بزرگ میشه ها . . . عکس اولین نشستن های آرش   ...
25 آبان 1391

شیرین کاری های جدید

   این چند وقته که خاله پیشت بود آنقدر باهات تمرین کرد که بگی خاله که یاد گرفتی البته فقط قسمت آخرش و میگی لهههههه لههههههه   قربونت بشم پسر نازم این چند وقتی که بیمارستان بستری بودی هروقت گریه میکردی میگفتی ماما ماما قربون مامان گفتنت بشم عزیزم ...
20 آبان 1391

پسر مامان

عزیز دلم بازم دو روز رفتی مهد سرما خوردی قربونت بشم که این همه بدنت ضعیفه و زود مریض میشی . . . مامانی جونم این روزا دیگه حسابی منو شناختی وقتی لباس می پوشم برم سرکار دنبالم میای و گریه میکنی . . قربون دستهای کوچولوت بشم این روزا یاد گرفتی خودت می زنی روی تبلت که اهنگ بزنه البته اینجا در تعجب دروبین موندی وتبل زدن یادت رفته... ...
20 آبان 1391

پدرو مادر . . .

  ( قند ) خون مادر بالاست  ، دلش اما همیشه ( شور ) می زند برای ما . . . اشکهای مادر ، مروارید شده است در صدف چشمانش دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید   ! حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد ! دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش . . . . . . . وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه . . . و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش دلت میخواد بمیری . . . ...
20 آبان 1391

بستری شدن نی نی

قربونت برم پسر خوشکلم این چند وقت حسابی مریض بودی ویروس وحشتناکی به جونت افتاده بود اسهال و استفراغ خیلی شدید ... پسری من تو این چند روز انگار مرد و زنده شد اون قدر لاغر و ضعیف شده که نگو . . . من وبابا از غصه داشتیم می مردیم خدا رو شکر که تو دوباره خوب شدی عزیزم . . . این چند روز تو بیمارستان کودکان تهران بستری بود خاله چند تا عکس ازت گرفته که برات میذارم . . . پ ن : عکسها بنا به خواسته مامان شهناز ( مامان بابا) که دوست نداشت عکسهای مریضی ات رو ببینه حذف شد . . . ...
13 آبان 1391

تولد هشت ماهگیت

آرش کوچولوی من تولد هشت ماهگیت مبارک عزیزم انشالله ١٢٠ ساله بشی پسر گلم . . . عزیزم این چند روز که مریض بودی نتونستم بنویسم دومین دندونت هم بلاخره تو هفت ماه و بیست و پنج روزگی بیرون اومد . . . عزیزم دومین مرواریدت هم مبارک ... ...
8 آبان 1391
1